نتایج جستجوی عبارت «بهداری رزمی در عملیات والفجر هشت حمید‌رضا جمشیدی» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
حال و هوای معنوی بچه ها در عملیات والفجر یک
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر يک »
آقای حسن مروی حال و هوای معنوی بچه‌ها در شب عملیات را چنین توصیف می‌نماید‌: قبل از شروع عملیات، حالت روحانی قشنگی در فضای ‌کانال ‌ مادر ایجاد شده بود. ‌هر کسی در گوشه‌ای با خدای خود خلوت کرده و اوقاتش را با ‌‌گریه و استغفار سپری می‌کرد. گروهی خالصانه از خدا می‌خواستند تا لذت شربت شهادت را به آنها بچشاند و گروهی برای حلال بودی به سراغ همرزمان خود رفته و با آنها به درددل می‌پرداختند. شهید ‌...
کلیات عملیات والفجر 10
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر ده »
این عملیات ساعت 2 بامداد 23/12/1366 با رمز «یا رسول الله‌ (ص)» در منطقه عمومی حلبچه و سد دربندیخان در شمال عراق و استان سلیمانیه انجام شد. گردان کمیل در این عملیات حضور داشته و شهدا و مجروحین زیادی داد‌. بخوانید شرح حضور رزمندگان شهرستان نی‌ریز را در این عملیات ‌‌از زبان آقای اصغر ماهوتی:(6-MAHOOTI-19) از اهواز به طرف سنندج مرکز استان کردستان حرکت کردیم. منطقه عملیاتی که ما باید در آن وارد می‌شدیم حوالی شهر سید‌ صادق عراق...
وقایع شب 21/11/1364در عملیات والفجر هشت
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
در این شب نیروها با عزمی راسخ، وارد رودخانه وحشی و خروشان اروند‌ می‌شوند و برای عبور از آن و رسیدن به آنسوی رودخانه و شکستن خط دشمن نهایت تلاش را می‌نمایند. ‌شرایط‌ نامناسب آب و هوایی خصوصا" بارندگی شدید و بالا آمدن سطح آب رودخانه، مشکلات زیادی را بوجود آورده و درنهایت سردار علی اصغر سرافراز نیز به شهادت می‌رسند. نیروهای گردان دچار بلاتکلیفی بر روی آب رودخانه می‌شوند. بخوانید شرح بخشی از وقایع را از زبان...
مرارتها و مشقت های عملیات والفجر ده
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر ده »
آقای محمد زاده در مورد مشقاتی که رزمندگان شهرستان نی‌ریز در این عملیات متحمل شدند می‌گوید‌: بچه‌ها اصلا" سنگر اجتماعی نداشتند‌، بلکه گودالی حفر کرده بودند و شبها در این گودالها، پلاستیکی روی خودشان می‌کشیدند تا کمتر خیس شوند و به این شکل استراحتی می‌کردند. از نظر غذا هم فقط غذای سرد مثل کنسرو و کمپوت داده می‌شد، آن هم شب هنگام ماشین تدارکات می‌آمد غذای سرد را تحویل می‌داد و بر می‌گشت. از نظر آب هم از آب...
نحوه شهادت رادمردان شهید در این مرحله از عملیات والفجر هشت
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
با توجه به اینکه سقوط شهر فاو از نظر جهانی برای نظام سیاسی عراق بسیار سنگین تمام شده بود. فرماندهان عراقی تمام توان خود را به کار گرفتند تا بتوانند فاو را باز پس گیرند. امّا تدابیر و عملیاتهای آنها نتیجه نداده و موفق نشدند‌. لذا بسیار ناراحت بودند و در رویارویی تن به تن در صبح گاه 27/11/1364 بین آنان و نیروهای گردان کمیل، برخوردی بسیار وحشیانه با این رزمندگان مسلمان داشتند. متأسفانه بسیاری از نیروهای گروهانهای...
به یاد شهدای والفجر هشت و عملیات خیبر
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
ما به قربانگاه جانان صد جوان آورده ایم همچو ابراهیم بهر نهضت اسلام خویش تا شود احکام قرآنی مقرر در جهان چون سرافراز دلاور ما زگردان کمیل همچوافسر شمع روشن در ره علم‌وکمال بهر اجرای قوانین گرانمقدار تو چون معانی و نبیئی چون مبین اکبری هم صفایی ، احمد هم لاله گلگون بدن ما به قربانگاه جانان صد جوان آورده ایم ای خدا در راه تو هستی و فرزندو عیال زادگان پاک پیغمبر به قربانگاه تو پاک بازانی...
به یاد شهید غلامرضا جمشیدی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
حماسه ساز زمان ای غلام جان پدر همیشه پیکر پاک تو جلوه گاه نگاه تو شمع‌محفل عدلی‌که‌ گویدت مفقود به آسمان شهادت تو ماه عالمتاب تن تو سوی خدا شد غلام جمشیدی بدوش رایت نصرٌ من الله و پیروز به‌کربلای‌حسین شد مقیم جسم غلام بگفت احمد جمشیدی ای غـلام عزیز توای ستاره رخشان و نور پاک سحر اگرچه‌جسم‌توصدپاره‌گشته چون‌اختـر به کنج خانه دل جای همچوتوگو هر به عرصه گاه زمین هر چه نیکتر زیور بسوی عالم بالا گشوده‌ای...
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید غلامرضا جمشیدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد غلامرضا جمشيدي »
بسم الله الرحمن الرحیم و بسم رب شهداء و الصدیقین لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز کان سوخته را جان شد و آواز نیامد پروانه قوت از آتش خورد بر آتش قرار ندارد، چون به آتش رسد خود را بر میان زند، چون سوخته شود، همه نار شود و از خود چه خبر دارد تا با خود بود، در خود بود. من بنده حقیر غلامرضا جمشیدی، به اراده خود به جبهه آمدم و در...
شهدا سال 64 -خاطراتی از شهید غلامرضا جمشیدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد غلامرضا جمشيدي »
خاطره‌ای از پدر شهید: در عملیات خیبر، غلامرضا 15 ساله بود و ایشان را به جبهه اعزام نمی‌کردند. وی کارت عضویت اینجانب (کارت طرح لبیک) را برمی‌دارد و عکس خودش را روی آن می‌چسباند. اما مسئولین متوجه می شوند و از اعزام او جلوگیری می‌کنند. خاطره‌ای از مادر شهید: آخرین باری که به مرخصی آمده بود صورتش را بوسیدم، با توجه به احساسات مادری، گریه کردم و گفتم: غلامرضا، تو را به خدا و امام زمان(عج) می‌سپارم. او هم...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید محمد زحل
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمد زحل »
در غوغای نبرد، چشم به دوردست‌ها دوخته و منتظر رسیدن پیام دعوت بود. ناگهان راه آسمان را گشوده یافت و سبک‌بال پر گشود و به شوق وصل راهی شد. محمد سال ۱۳۴۵ در شهرستان نی‌ریز، میان خانواده‌ای زحمتکش و مذهبی به دنیا آمد. دوران کودکی را با شورونشاط به پایان برد. آنگاه‌که هفت‌ساله شد کیف و کتاب را به دست گرفت و برای آموختن به دبستان فرهمندی رفت. دوره ابتدایی را با موفقیت پشت سر گذاشت و دوره...